کد مطلب:316687 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

سه ساله و خداحافظی پدر
در بعضی روایت ها آمده است: حضرت سكینه در روز عاشورا به خواهر سه ساله اش كه به احتمال قوی، همان رقیه است گفت: بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود. امام حسین علیه السلام با شنیدن این سخن بسیار اشك ریخت و آن گاه رقیه صدا زد: بابا! مانعت نمی شوم؛ اما صبر كن تا تو را ببینم.

امام حسین او را در آغوش گرفت و لب های خشكیده اش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه فریاد زد: «العطش، العطش، فان الظلما قد احرقتنی» بابا! بیا تشنه ام. شدت تشنگی جگرم را آتش زده است.

امام حسین علیه السلام به او فرمودند: كنار خیمه بنشین تا برایت آب بیاورم. آن گاه امام حسین علیه السلام برخاست تا به سوی میدان برود. باز هم سكینه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت: «یا أین تمضی عنا» بابا جان! كجا می روی چرا از ما بریده ای؟ امام یك بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام كرد، سپس با دلی پرخون از او جدا شد. [1] .


[1] ستاره درخشان شام رقيه، ص 200.